گریس دارلینگ

توضیحات

گریس دارلینگ

Grace Darling

نویسنده: تیم ویکاری
سطح: Elementary
ژانر: بیوگرافی
حجم کتاب: کوتاه
انگلیسی: بریتانیایی
مجموع کلمات: 6414
کلمات منحصر به فرد: 583

فورفارشر یک کشتی مدرن خوبی بود. همه مسافران اصلا درباره اینکه اتفاق بدی بیفتد فکر نکردند. فورفارشیر از هال به داندی داشت سفر میکرد و تقریبا ۵ کیلومتری استی آبس هد بود، در اسکاتلند باد شدیدی شروع به وزیدن کرد جایی که باعث شد موج های شروع شده به بی رحمی تمام به کناره های قایق ضربه بزنند. مهندس دانل دونووان از همان ابتدا احساس خیلی بدی داشت و حرف او به خاطر صدای عجیب و غریب موتور کشتی تصدیق شد. ناگهان، موتور ایستاد و کشتی متوف شد. باد شدید مسیر کشتی را تغییر داد که شروع به رفتن به شمال کرد. ملوان بیچاره ویلیام دارلینز و دخترش گریس باید کاری خارق العاده در آن را انجام میدادند تا جان خیلی از افراد را نجات دهند. بعد از آن روز نام آنها برای همیشه در تاریخ بریتانیا باقی مانده است.

Forfarshire was a good modern ship. All its passengers thought nothing bad could happen. Forfarshire was travelling from Hull to Dundee and was about five kilometres east of St Abbs Head, in Scotland where wind became so strong that waves started to beat against the sides of the boat fiercely. An engineer Daniel Donovan had bad feelings from the very beginning and he was confirmed by strange sounds from the engine. Suddenly, the engine failed and the boat stopped. The high wind changed the course of the boat and it started to go to the North. A poor sailor William Darlins, and his daughter Grace, had to do some heroic deed that day to save many lives. After
…that day, their names remained in British history forever