مونفلیت

توضیحات

مونفلیت

Moonfleet

نویسنده: جان مید فالکنر
سطح: Elementary
سبک: ماجراجویی، رمان
حجم کتاب: کوتاه
انگلیسی: بریتانیایی
کل کلمات: 10168
کلمات منحصر به فرد: 1282

در ۱۷۴۲ یک پسر یتیم برای ماهی گیری به روستای مونفلیت در ساحل دورست آمد. او آخرین فرد از خانواده مهیون،کسانی که یکبار در اینجا آدم های معروف و مهم شدند،بود. یکبار پسر صدایی را از آرامگاه مهیون در زیر حیاط کلیسا شنید. او خیلی علاقه مند شد و از کشیش آقای گلینی درباره آن پرسید. داستانی درباره ریش مشکی که شنید از یک مرد جوان متحیر و شکه بود. کلونل جان مهیون افسانه ای همچنین به عنوان ریش مشکی نامیده میشود کسی که خیلی آدم شیطانی است. با افسانه، کلونل یک وصیت نامه نوشت جایی که او یک الماس نفیسی را برای مردم روستا گذاشت اما به محل اختفای این گنج اشاره نکرد. بنابر این پسر تصمیم گرفت این گنج را پیدا کند.

In 1742 an orphan boy came to the fishing village Moonfleat on the coast of Dorset. He is the last man from a Mohune family who were once a well know and important people at this place. Once boy heard some noise from the the tombs of Mohunes under the churchyard. He became where interested, and asked reverend Mr Glennie about it. Story about Blackbeard that he heard in an answerd, shocked and amazed young man. Legendary Colonel John Mohune also called as Blackbeard, who was very evil man. By the legend, Colonel made a will where he left a precious diamond for village people but he didn’t mentioned where this treasure was hidden. So that
.the boy decided to find the treasure