توضیحات
شهر سانی ویستا
Sunnyvista City
نویسنده: پیتر وینی
سطح: Elementary
ژانر: فانتزی، داستان
حجم کتاب: کوتاهتر
انگلیسی: بریتانیایی
کل کلمات: 3192
کلمات منحصر به فرد: 645
سانی ویستا یک شهری در آینده است، جایی که تمام شما بایدحمام آفتاب گرفته، تلویزیون تماشا کرده و بازی انجام دهید. کسی نمیداند چرا در سانی ویستا است یا چه چیزی بیرون شهر رخ میدهد اما همه شاد هستند. روزی دن ناگهان زودتر از معمول بیدار شد. زودتر از همه مردم شهر، او متوجه شد چرا این اتفاق افتاده، او چند روزی چیزی نخورد. احساس گشنگی کرد،کسی در شهر سانی ویستا احساس گشنگی نکرده بود. او شروع به خاطر آوردن چیزهای غیر عادی همانند عصبانیت،گشنگی کرد. به طور روشن فکر کرد. او کم کم تمام چیز های را که برایش اتفاق افتاده بود که احساس گشنگی کرد را به خاطر آورد. و همسرش مکالمه چند دقیقه پیش را فراموش میکرد. دن فکر کرد شاید مواد مخدری در غذا باشد؟ او تصمیم به جستجوی بیشتر کرد.
Sunnyvista is a city in the future, a place where all you have to do is sunbathe, watch TV and play sports. Nobody knows why they are in Sunnyvista or what is happening outside the city, but everybody is happy – everybody except Dan. One day Dan suddenly woke up earlier than usually. Earlier that all of the people in the city. He is understood why this happened – he didn’t eat several days. He felt hungry. No one felt hungry in Sunnyvista City ever! He started to remember such unusual for him feelings as hungry, angry. He started think clearly. He started to remember all thing that happened from time when he started starve. And his wife forget the conversation that was a minute ago! Dan thought maybe some drugs
.are in the food? He decided to find out more
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.