توضیحات
مورد عجیب بنجامین باتن
The Curious Case of Benjamin Button
نویسنده: اف اسکات فیتزجرالد
سطح: Intermediate
ژانر: درام
حجم کتاب: کوتاه
انگلیسی: آمریکایی
کل کلمات: 8990
کلمات منحصر به فرد: 1916
باتن در اواخر ۱۸۶۰ به دنیا آمد، درست آخرین روز جنگ. او شبیه یک پیرمرد کوچک بود. پدرش ناراحت بود و میخواست او را بکشد، اما بعدخواست او را به هاسپیتاژ نشان دهد. مردم فکر کردند که این مرد برای زجر کشیدن به دنیا آمده است اما او یکی از شادترین مردم دنیا شده بود. طبیعت او را غیر عادی به دنیا آوره بود و یک شانس بزرگی بهش داده بود- زندگی معکوس. او همانند دیگران بزرگ نمیشد، او در تمام زندگیش جوانتر میشد. او راه سخت، پر از احساس، دوستی و مردمان خوب در پیش داشت. و مهمتر از همه عشق. قهرمان ما با دنیا در طول روابط با مردمان کهن سال آشنا شده بود به همین دلیل است که او از اشتباه کردن اجتناب میکند، در حالی که مردمان عادی به راحتی انجام میدهند.
Button came into the world in far 1860, it was the last day of the War. He looked like an old, little man. His father was upset and wanted to kill him, but then he exposed him to the hospitage. People around thought that this man was born for suffering, but he had become one of the happiest people in the world. The nature’s anomaly had born him and given the great opportunity – Conversely live. He wasn’t getting older like everybody, he was becoming younger the whole his life. He had a hard way, full of sense, friendship, and good people. And the most important – by love. Our hero got acquainted with the world around through communication with old people that
.is why he avoided mistakes, which usual people always make
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.